ای مفضل! بیندیش که خداوند جل و علا چه دانشی را به
آدمی آموخت و عطا نمود و کدام را به او نداد؟ دانش دین و دنیا را به او
ارزانی داشت. درباره دانش دینی، با نشانه ها و براهینی که در میان آفرینش
نهفته شده معرفت و شناخت آفرینشگر را و شناخت واجباتی چون، رعایت عدالت در
میان مردم، نیکی و احسان به پدر و مادر، ادای امانت، کمک به برادران دینی
و... را به او عطا کرد. این امور همه باعث می گردند که انسان مخالف و موافق
در سرشت خود خدای را بشناسد و در فطرتشان به او اقرار و اعتراف نمایند.
همچنین دانش دنیا را به او هدیه نمود. از جمله این
نوع دانش می توان به دانش زراعت و درختکاری، دانش استفاده از زمین،
نگاهداری از گوسفندان و چهار پایان دیگر، جاری کردن و اخراج آنها از دل
زمین بر روی آن. شناخت داروهای شفابخش بیماریهای گوناگون، شناخت و بهره
گیری از معادن مختلف که از آنها جواهر استخراج می شود، سوار شدن بر کشتیها،
فرو رفتن در دل آب، انواع چاره ها در شکار حیوانات وحشی، پرندگان و ماهیان، به
کارگیری صنعتها و تجارت و بازرگانی و کسب اشاره کرد. بی شک اگر بخواهیم
دانشهای مفید دنیوی دیگر را که به سود انسان است بر شماریم از شمار بیرون
است و شرح آنها بدرازا می کشد.
خداوند جل و علا تنها به انسان دانشهایی عطا فرمود که
به سود دین و دنیای اوست و او را از فراگیری دانشهایی که در شأن و طاقت او
نیست باز داشته است؛ مانند دانش غیب، علم به آنچه واقع می شود؛ علم برخی
از آنچه واقع شده؛ چون: دانش فوق آسمانها و درون زمین، دانش ژرفای برخی از
آبها و بخشهای جهان، دانش شناخت درون دلهای مردم، شناخت ما فی الارحام و
دانشهایی چون این دانشها که از مردم پوشیده شده است.
گروهی دعوی دانستن این دانشها را دارند و حال آنکه لغزشها و نادرستی سخنان و پیشگوییهای آنان خود دلیل بطلان ادعای آنان است.
نیک بنگر که چگونه تمام دانشهایی که به سود دین و
دنیای اوست به او داده شده و از دیگر شناختها محروم گشته تا نقص و کمال خود
را دریابد؛ زیرا این دو امر هر دو به سود اوست.