ای مفضل! سخن خود را با بیان آفرینش انسان آغاز می کنیم. تو نیز بکوش که از آن پند گیری.
اول اینکه: تدبیر چنان شد که جنین، در رحم در پس سه ظلمت، پوشیده ماند: شکم، رحم، و بچه دان، جایی که توان چاره اندیشی برای اخذ غذا و دفع ناروا
را ندارد. نه صلاح خویش می داند و نه ضرر خویش می راند.
خون حیض برای او غذاست، چون آب برای گیاه. پیوسته غذایش چنین است.