توحید مفضل امام صادق (ع)

مجلس اول :شگفتی های آفرینش انسان

توحید مفضل امام صادق (ع)

مجلس اول :شگفتی های آفرینش انسان

کتاب توحید مفضّل، منسوب است به یکی از شاگردان خاصّ امام صادق(ع) به نام "مفضّل بن عمر الجُعفی الکوفی" که از طریق محمد بن سنان نقل شده است. مفضّل چهار جلسه نزد حضرت صادق(ع) شتافت و سخنان او را که به وی املاء می‌فرمود، مکتوب کرد. متن حیرت‌انگیز این کتاب، مورد تأیید علما واقع شده است، از جمله: سید بن طاووس (وفات: 664 هجری) که آن را شگفت‌انگیز خوانده است و همچنین علامه محمدباقر مجلسی (وفات: 1110 هجری) که آن را برای استفاده عامه به فارسی شیوا ترجمه نموده و در برخی موارد، سخنان حضرت را شرح نیز کرده است. مفضل بن عمر از خواص شاگردان امام صادق و امام کاظم(ع) بوده است. طبق آنچه در کتاب الارشاد مفید آمده، حضرت امام رضا(ع) در ضمن حدیثی بر او رحمت فرستاده و تبعیت او از ائمه را ستوده است.

امام صادق علیه‌السلام این حدیث بلند را در چهار روز و چهار نشست، بر مفضل املا فرموده است. شاید بتوان برای هر مجلس عنوانی کلی را بر شمرد.

مجلس اول: درباره شگفتیهای آفرینش انسان

مجلس دوم: درباره شگفتیهای آفرینش حیوان

مجلس سوم: درباره شگفتیهای آفرینش طبیعت

مجلس چهارم: درباره ناملایمات و مصائب
در این تارنما ضمن ارائه فرازهایی از مجلس اول به به شرح علمی هر مبحث پرداخته می شود

  • ۰
  • ۰

ای مفضل! در آنچه که خداوند جلیل القدر و عظیم الغناء در میان آفریدگان تنها انسان را به آن آراست بنگر. مقصودم «حیا» ست.

اگر حیا نبود انسان هیچگاه میهمان نمی پذیرفت، به وعده وفا نمی کرد، نیازها(ی مردم) را برآورده نمی ساخت، از نیکیها برحذر بود و بدیها را مرتکب می شد.

بسیاری از امور لازم و واجب نیز به خاطر حیا انجام می شود. بسیاری از مردم هستند که اگر حیا نمی کردند و شرمگین نمی شدند، حقوق والدین را رعایت نمی نمودند، صله هیچ رحمی نمی کردند، هیچ امانتی را به درستی باز پس نمی دادند و از فاحشه برحذر نبودند.

نمی نگری چسان تمام ویژگیهایی که انسان به آنها نیاز دارد و سود و مصلحت و کمال او در آنهاست، در او گرد آمده است؟

شرح در ادامه مطب


حیا یکی از مهم ترین صفات نفسانی است که تأثیر فراوانی بر حوزه های مختلف زندگی اخلاقی ما دارد. نقش بارز این تأثیر، بازدارندگی است.
«حیا» در لغت به مفهوم شرمساری و خجالت است که در مقابل آن «وقاحت» و بی شرمی قرار دارد.(ابن منظور: لسان العرب، ج 8، ص 51؛ مفردات الفاظ القرآن، ص 270، و ابن اثیر: نهایه، ج 1، ص 391 )
حیا در اصطلاح عبارت است از: محصور کردن و انفعال نفس از ارتکاب محرّمات شرعیه و قبائح عقلیه وعرفیه، به جهت این‌که نکوهش نشود.
مرحوم مجلسی(رضوان الله تعالی علیه) هم تعریفی راجع به حیا دارد که می‌فرماید: «اَلحَیاءُ مَلَکَةٌ لِلنَّفسِ تُوجِبُ إِنقِباضُها عَنِ القَبیحِ وَ إِنزِجارُها عَن خِلافِ الآدابِ خَوْفاً مِنَ الَّلْومِ» ( حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است که موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان می گردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است. ( ابن مسکویه: تهذیب الاخلاق، ص 41؛ طوسی:اخلاق ناصری، ص 77)

خوانندگان گرامی لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.


مطالعه درباره مفهوم «حیا» در آیات و روایات نشان می دهد که منشأ پیدایش این حالت در انسان درک حضور در محضر ناظری آگاه، محترم و گرانمایه است.
این مفهوم، قدر مشترک میان همه انواع حیا است. بنابراین حیا دارای سه رکن اصلی است:
فاعل(انجام دهنده کار)، ناظر و فعل. فاعل، در حیا شخصی است برخوردارِ از کرامت و بزرگواری نفسانی.
ناظر در حیا شخصی است که مقام و منزلت او در چشم فاعل عظیم و شایسته احترام باشد، و فعلی که رکن سوم برای تحقق حیا است، فعل ناپسند و زشت است.
شایان ذکر است که اگرچه چهره بارز و جوهره حیا، بازدارندگی از ارتکاب اعمال زشت است، قهراً این بازدارندگی، انجام اعمال نیک را در پی خواهد داشت.
اگر بخواهیم مطلب و بحث را ساده‌تربیان کنیم؛ حیا یک نوع پوشش برای روح است که در روابط گوناگون قرار می‌گیرد. یک وقت در ارتباط با خدا قرار می‌گیرد، یک وقت در ارتباط با مخلوق و حتّی یک وقت در ارتباط با خود انسان قرار می‌گیرد. لذا در تقسم‌بندی حیا می‌گویند «أَلحَیاءُ مِنَ اللهِ تعالی» یعنی: از خدا خجالت کشیدن. «أَلحَیاءُ مِنَ الخَلق» یعنی: از مردم خجالت کشیدن. «أَلحَیاءُ مِنَ النَّفس» یعنی: لااقل از خود خجالت کشیدن.
در جایی که «حیا مِن الله» و خجالت کشیدن از خدا مطرح است، تعبیر به «تقوا» می‌شود. در قرآن داریم:«یَابَنىِ ءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکمُ‏ْ لِبَاسًا یُوَارِى سَوْءَاتِکُمْ وَ رِیشًا وَ لِبَاسُ التَّقْوَى‏ ذَلِکَ خَیرٌْ ذَلِکَ مِنْ ءَایَاتِ الله...» ای فرزندان آدم! لباسی برای شما خلق کردیم که شما را می‌پوشاند و مایه‌ی زینت شماست. امّا لباس پرهیزکاری بهتر است. اینها (همه) از آیات خداست تا متذکّر نعمتهای او شوند.
تقوا یک امر درونی و مربوط به روح است. پوششی برای روح است. در این آیه از آن تعبیر به لباس می‌کند.
حیا یک پوشش است. لذا علی (علیه السلام) در روایتی می‌فرماید: «أَحسَنُ مَلابِسِ الدُّنیا أَلحَیاء» بهترین لباس‌های دنیا، حیا است. در این روایت پوشش بودن حیا به صورت روشن و شفاف بیان شده است. حیا پرده‌ای ‌ برای روح به شمار می‌رود.
سخن دیگر این‌که حیا یک امر فطری و آمیخته شده با خلقت هر انسانی است و از مختصّات انسان هم هست. امتیاز انسان از سایر حیوانات در همین است. یکی از فرق‌های انسان با حیوان همین جا است. انسان یک اشتراکاتی با حیوانات دارد. مانند این‌که: آن‌ها نیز مانند انسان‌ها می‌خورند، می‌آشامند. غریزه جنسی و امثال این‌ها را دارند. امّا انسان یک امتیاز دارد. مابه الامتیاز انسان از حیوان به حیای انسان است، یعنی همین پوششی که خداوند در درون انسان به ودیعه گذاشته است و خدا بذر حیا را در درون هر انسانی پاشیده است، نشای حیا را کاشته است. امری اکتسابی نیست. مثل بقیه امور فطریه در انسان است که باید انسان او را شکوفا کند.
علی(علیه السلام در روایتی می‌فرماید: «أَعقَلُ النّاسِ أَحیاهُم» عاقل‌ترین مردم با‌حیاترین و باشرم‌ترین مردم است. این در بُعد انسانی حیا می‌باشد که انسان با حیا می‌تواند خوبی و بدی کارها را درک کند. در بُعد الهی آن هم این است؛ روایت از امام صادق (علیه السلام) است که می‌فرمایند: «لا ایمانَ لِمَن لا حَیاءَ لَهُ» کسی که شرم ندارد ایمان ندارد.
در ابتدا گفته شد که «الحیا مِنَ الله تعالی». همین حیا است که انسان را از نظر اعمال زشت و قبیح باز می‌دارد و روایت حضرت علی (علیه السلام) که فرموده است: «أَلحَیاءُ یصُدُّ عَنِ فِعلِ القَبیحِ» (حیا انسان را از انجام عمل قبیح باز می‌دارد.)اشاره به همین مطلب دارد. حال قبح آن قبح عقلی باشد یا قبح شرعی. انسان از نظر ذاتش، پرده‌دار است یعنی با‌حیاست، پرده‌دَر نیست؛ چه در بُعد انسانی‌، چه در بُعد الهی‌. انسان در هر دو بُعد این‌طور است. اصلاً در درون او است، یک چیز تحمیلی برای انسان نیست.
هر بچّه‌ای که به دنیا می‌آید، از نظر درونی‌ نهاد او این چنین است.؛ پرده‌دار است نه پرده‌دَر و همان پرده‌داری موجب می‌شود که به طرف فعل قبیح و زشت نمی‌رود. حیا نسبت پیشگیری نسبت به افعال زشت دارد؛ یعنی این‌که موجب می‌شود که انسان به سمت کار بد و زشت نرود، یعنی موجب شرم او می‌شود. اگر کار زشتی هم از او سر زد تا آن‌جایی که هنوز مسخ نشده است و این پرده‌ به طور کلّی دریده نشده و از بین نرفته، متأثّر می‌شود. خودِ او خجالت می‌کشد؛ خودش، خودش را سرزنش می‌کند. لازم نیست دیگران به او بگویند. که ما تعبیر می‌کنیم می‌گوییم: وجداناً ناراحتم. این وجداناً ناراحتم همان مسأله حیا بوده که خداوند در درون او گذاشته بوده است.
پرده‌دری و ارتکاب کار زشت و مرزشکنی خواه مرز الهی باشد خواه مرز انسانی یا عرفی آن، در هر رابطه‌ای، هم قبل را می‌گیرد هم بعد را می‌گیرد؛ لذا در روایات متعدّده از پیغمبراکرم (صلی االله علیه و آله و سلم)رسیده است که: «لَم یبقِ مِن أَمثالِ الأَنبیاء إِلّا قَولُ النّاس إِذا لَم تَسْتَحْی فَاصْنَعْ ما شِئْتَ» حضرت فرمودند از مثال‌هایی را که پیامبران الهی می‌زدند باقی نماند مگر این حرفی که حرف همه مردم است، این را خوب دقت کنید، قول همه مردم. چرا؟ چون همه انسان‌اند، حیوان نیستند. و آن مثال شایع در میان مردم این است: وقتی که بنا شد شرم نداشته باشی هر جنایتی می‌خواهی بکن.
در روایت دیگری امام هشتم (علیه السلام) فرمود: «ما بَقِی مِن أَمثالِ الأَنبیاءِ (علیهم السلام) إِلّا کَلِمَةٌ: إِذا لَم تَسْتَحْ فَاعْمَلْ ما شِئْتَ» در روایت قبلی «فَاصنَع» بود این «فَاعمَل» است. یک جمله از مثالهای انبیا در میان مردم ماند و آن اینکه وقتی که بنا شد شرم نداشته باشی هر چه می‌خواهی بکن.
البته حیا آموختنی نیست بلکه نباید آن‌را سرکوبش کرد.زیرا حیا فطری است و در نهاد انسان نهاده شده است.تنها باید آن‌را رشد‌ش داد. چه در بُعد دیداری‌، چه در بُعد شنیداری‌، چه در بُعد رفتاری‌. این مطلب را باید دانست که کسانی که اسیر هواهای نفسانیشان هستند و می‌خواهند در جامعه به اهداف شیطانی‌شان برسند، از همین راه وارد می‌شوند: ترویج لاابالی‌گری، چه در بُعد الهی آن، چه در بُعد انسانی آن، در هر دو بُعد. همین کار را می‌کنند و به اهدافشان می‌رسند، جامعه را سوق می‌دهند به بی‌بندوباری به معنای پرده‌دری، پرده حیای جامعه را می‌درند چه در بُعد دینی آن، و چه در بُعد الهی آن، و چه در بُعد انسانی آن و دیگر هر جنایتی بخواهند می‌کنند. «فَاصنَع ما شِئت»
نکته دیگری که در حیا باید به آن توجه داشت این است که حیا در همه جا از نکات اخلاقی مثبت به شمار نمی‌آید بلکه در برخی از موارد حیا منفی بوده و نتایج مخربی را در پی دارد. به طور مثال کسی که حیای در کسب احکام دینی داشته باشد خود را از آموختن مسایل دینی محروم کرده و در برخی موارد ممکن است عمر خود را در این مسأله تباه سازد. شخصی را فرض کنید که در دوران بلوغ به سر برده و یادگیری غسل‌های واجب از جمله جنابت و ... برای او از اهمیت برخوردار است. اما به دلیل حیا، از پرسیدن آن اجتناب می‌کند و ای بسا تا سال‌ها چنین مسأله‌ای را فرا نگیرد و نداند که در برخی از موارد غسل، بر او واجب است. بنابراین نباید در حیا دچار افراط و تفریط شد. در مسایل دینی حیا وجود ندارد و باید فراگرفته شود.
از نمونه‌های رفتاری حیا می‌توان چه در بعد رفتاری، گفتاری و حتی نوشتاری مثال‌های زیادی را بیان کرد. از جمله این‌که انسان در کلامش فحاشی، اتهام به دیگران را نداشته باشد. کلمات زشت و رکیک را بر زبان نراند. اعمال زشت و قبیح را مرتکب نشود. عفاف را رعایت کند. در نوشتار خود رعایت ادب به اشخاص، گروه‌ها و نهادهای مختلف را در نظر بگیرد و به بهانه اختلاف سلیقه در همه زمینه‌ها چه سیاسی و چه ابعاد دیگر،حیا را کنار نگذارد و در واقع می‌توان گفت حیا یک مفهوم عامی است که رعایت برخی فضائل اخلاقی چون تقوا و عفاف و عدم انجام برخی رذائل اخلاقی چون فحاشی و ... را شامل می‌گردد. ( وبلاگ عفاف و حجاب http://efafhejab.persianblog.ir/)

در تعریف حیا گفته شده است: حیا یعنى شرم، آزرم، گرفتگى نفس از چیزى و ترک آن به خاطر ترس از سرزنش.(1) عفت به معنى پدید آمدن حالتى در نفس است که آدمى را از غلبه شهوت باز مى‏دارد.(2)
انسان از سه چیز حیا مى‏کند: از بشر، خود و خدا. نیروى شرم و حیا، فرد را از آلوده شدن باز مى‏دارد. هر چه حیا بیش‏تر باشد، نیروى بازدارنده قوى‏تر خواهد بود. بین حیا و عفت رابطه مستقیمى وجود دارد. امام على(ع) مى‏فرماید: "على قدر الحیاء تکون العفة؛ عفت و پاکدامنى به اندازه شرم و حیاى انسان است". (3) از این روایت استفاده مى‏شود که عفت بدون حیا ممکن نیست.
رسول اکرم(ص) حیاء را دو قسم کرده و فرموده اند: "حیاء بر دو قسم است حیاء عاقلانه و حیاء احمقانه. حیاء عقلانى ناشى از علم و حیاء احمقانه ناشى از جهل است".(4)
حیاء مذموم، همان کم رویى است که ناشى از ضعف نفس و نشانة حقارت درونى است. امام علی(ع) یکى از آن موارد را حیا و شرم از فراگیرى علم مى داند و مى فرماید: "هیچ کس حیا نکند از این که اگر چیزى را نمى داند یاد بگیرد".(5) در این صورت حیاء و شرم موجب انحطاط فکرى و عامل رکود و عقب افتادگى انسان مى شود. امام علی(ع) مى فرماید: "ترس همراه زیان و حیاء به نومیدى پیوسته است".(6)
اما حیاء ممدوح با عفت و بزرگوارى نفس آمیخته شده است تا جایى که امام صادق(ع) آن را رأس مکارم اخلاق مى داند.(7)
این حیا عامل بازدارنده از گناه است. امام علی(ع) مى فرماید: "حیاء انسان را از انجام کار زشت باز مى دارد".(8)
قرآن مجید دختر شعیب (ع) را براى داشتن چنین صفتى مى ستاید و مى فرماید: "یکى از آن ها (در برابر موسی) با شرم و حیا قدم بر مى داشت".(9)
حیاء دختر شعیب، همان شرم از مواجهه با نامحرم بوده است. این حیا قطعاً به پاکدامنى کمک خواهد کرد. امام علی(ع) مى فرماید: "عفت به اندازة شرم و حیاى انسان است".(10)
البته باید حد و مرز این حیا را شناخت تا به صورت افراطى در نیاید که زیاده روى در این بخش نیز مذموم است چون در زندگى انسان با اجتماع سر و کار دارد و قطعاً با نامحرم مواجه مى شود. اگر حیا و شرم بیش از اندازه شد چه بسا به ترس از مردم منتهى مى شود و زمینة گوشه گیرى را فراهم مى کند.پس حیا به این نیست که انسان سرش را به زیر بیندازد اگر در بین مردم چنین گفته شده منظور آن است که به نامحرم نگاه آلوده نشود. (http://www.pasokhgoo.ir مرکز ملی پاسخگویی به سواات دینی )
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پى‏نوشت‏ها:
1 - اقرب الموارد، ج‏1، ص 251.
2 - همان، ج‏2، ص 803.
3 - غرر الحکم، ج‏2، فصل 51، حدیث 10.
4 - کافی، ج 3، ص 166.
5- نهج البلاغه، فیض الاسلام، قصار 79.
6 - بحارالانوار، ج 68، ص 337.
7 - میزان الحکمه، ج 1، ص 717.
8 - همان.
9 - قصص آیه 25.
10 - غررالحکم، ج 4، ص 312.

  • ۹۶/۰۹/۲۱
  • بهروز ملایری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی