ای مفضل! بنگر که خدای جل و علی به خاطر تکریم و بزرگداشت و شرافت انسان، و
برتری او بر چهار پایان چگونه در آفرینش او ویژگیهایی قرار داد.
چنان آفریده شده که می ایستد و راست می نشیند تا با دست و اعضایش رو به
اشیا باشد و بتواند با دستانش کار کند. چنانکه اگر چون چهار پایان برو در
می افتاد نمی توانست کاری کند.
شاید ایستادن و نشستن ساده ترین کار انسان بنظر بیاید. ولی همین عمل ساده به مشارکت و هماهنگی اندامهای متعددی نیاز مند است که اختلال جزیی در عملکرد یکی از ]نها حداقل حالتی را پیش می آورد که در زمان سرگیجه یا چرت زدن شاهد آن هستیم. ایستادن و نشستن در انسان برخلاف اغلب جانوران یک مکانیسم فعال و هشیار می باشد و بهمین دلیل است که انسان نمی تواند مانند حیوانات ایستاده بخواند . در حالت ایستادن و نشستن اندامهای تعادلی با دریافت اطلاعات از محیط برایند نیروهای محیطی وارد به اندامها و عکس العمل اندامهای حرکتی را به گونه ای تنظیم میکنند که همواره مرکز ثقل بدن در راستای محور تعادل قرار گیرد.
بدن انسان همچون ساختمان بلندی است که تعادل آن بوسیله تکیه گاه کوچکی حفظ می شود.
تعادل انسان به طور کل با چهار بخش مرتبط است که این اعضا شامل بینایی، حس عمقی، شنوایی و مخچه هستند که وظیفه مخچه مدیریت این سه بخش است.
زمانی که فردی تعادل مناسب دارد یعنی این چهار اندام در کنار یکدیگر به خوبی فعالیت میکنند اما زمانی که تعادل از دست رفت باید در این چهار اندام علت و سبب را جستجو کرد.
چنانچه بینایی فرد از دست برود تعادل وی نیز به هم میخورد بنابراین باید با اقدامات توانبخشی تعادل از دست رفته را به وی بازگرداند.
چنانچه حس عمقی دچار مشکل شده باشد و فرد نتواند اعضای خود را با چشم بسته تشخیص دهد از نظر تعادلی دچار مشکل است چرا که افراد عادی میتوانند حتی زمانی که چشمان خود را بستهاند انگشت شصت پای راست خود را تشخیص دهند یا حتی مکان کلیهها در بدن خود را تصور کنند.
بخش سوم حوزه تعادلی سیستم تعادلی شنوایی است که در گوش نیز اعضایی وجود دارد که وضعیت سر و قرار گرفتن آن بر روی بدن را مشخص میکند و در حقیقت دو گوش در دو طرف سر مانند دو تراز بنایی عمل میکنند که به ما میگویند سر در چه وضعیتی است و بدن در چه وضعیتی قرار دارد.
اگر در بخش تعادلی شنوایی دچار مشکل شویم فرد دچار اختلال میشود و نمیتواند حفظ تعادل کند در نتیجه در مرحله اول دچار گیجی و منگی و سپس دچار سر گیجه میشود. ( www.earlife.ir (
ادراک وضعیت بدن در فضا با گردهمآمدن اطلاعات ناشی از حس جا و مکان و اطلاعات به دست آمده از حس تعادل درباره موقعیت سر در فضا شکل میگیرد؛ ادراک بدن در فضا، یکی از مؤلفههای مهم ادراک فضای غیردیداری به شمار میآید.
گوش علاوه برآنکه اندام شنیدن محدوده وسیعی از صداها است، وظیفه ایجاد و حفظ تعادل در بدن را نیز بر عهده دارد.
گوش به سه قسمت تقسیم میشود. گوش بیرونی (خارجی) که شامل قسمتی میشود که میبینید؛ مثل لاله گوش و کانال ورودی گوش. در انتهای این کانال پرده گوش وجود دارد. این پرده، گوش خارجی را از گوش میانی جدا میکند. پرده گوش دارای یک غشا کشیده شده و محکم است. گوش میانی یک فضای کوچک پر شده از هواست که درون جمجمه بین پرده گوش و گوش داخلی قرار دارد. درون آن سه استخوان قرار دارند که کوچکترین استخوانهای بدن هستند و انتقال و تنظیم شدت ارتعاشات پرده گوش به گوش داخلی را برعهده دارند. گوش داخلی از دو عضو تشکیل شده است؛ حلزون گوش و دستگاه دهلیزی. حلزون امور مربوط به شنوایی را انجام داده و دستگاه دهلیزی به حفظ تعادل کمک میکند. حلزون گوش، دارای سلولهای خاص حسی است که امواج صدا را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکنند و توسط اعصاب حلزون گوش به بخش پردازشی صدا در مغز میفرستند. دستگاه دهلیزی، شبکهای از لولههای تو در تو است. در هر گوش سه عدد از این لولهها موجود است که به آنها کانالهای نیم دایرهای گویند. آنها از یک نقطه مرکزی به نام دهلیز انشعاب میگیرند. دستگاه دهلیزی حرکات شما را از طریق سلولهای حسگر خود که بر اثر چرخش یا حرکت دادن سر فعال میشوند شناسایی میکند. این دستگاه به حرکات کم و آرام سر بسیار حساس است. اگر حرکات سریع و طولانی مانند چرخیدن دور یک نقطه انجام دهید، مدتی طول میکشد تا آرام شوند و به حالت اول برگردند. به همین دلیل است که زمانی که ما از چرخش باز میایستیم، به نظر میرسد که همچنان در حال چرخش هستیم و محیط اطراف به دور ما میچرخد. دستگاه دهلیزی سیگنالهایی را به اعصاب دهلیزی فرستاده که با اعصاب حلزون گوش در ارتباط هستند، سپس این پیامها از این طریق به سمت مغز هدایت میشوند. تعادل فقط با کمک دستگاه دهلیزی درون گوش برقرار نمیشود، بلکه از طریق دستگاه بینایی و حسی نیز برقرار میشود. اگر یکی از این دستگاهها آسیب ببیند، میتوانند باعث ایجاد سرگیجه و عدم تعادل شوند. دستگاه دهلیزی حرکات دایرهای و حرکت بر خط مستقیم را تشخیص میدهد. این حرکات تمام فعالیتهای روزانه ما مانند از حرکت ایستادن، راه افتادن و چرخیدن را در برمیگیرند. لولهها و کیسههای دستگاه دهلیزی از مایع پر شدهاند و زمانی که سر ما حرکت میکند، این مایع نیز حرکت میکند. دستگاه دهلیزی همچنین شامل سلولهای حسی اختصاصی هستند. حرکات مایع درون دستگاه باعث میشود تا این حسگرها خم شوند. این تغییر باعث ایجاد یک سیگنال الکتریکی میشود که توسط اعصاب به مغز برای پردازش و ترجمه فرستاده میشود. زمانی که این سیگنالها به عنوان حرکات ترجمه میشوند، چشمها را برای تولید اطلاعات درباره موقعیت شما کنترل میکنند. همچنین مغز سیگنالی به عضلات میفرستد تا مطمئن شود تعادل بدون در نظر گرفتن موقعیت بدن حفظ میشود. اگر سیگنال فرستاده شده به مغز توسط دستگاه دهلیزی با آنچه که چشم میبیند و بدن حس میکند تطابق نداشته باشد، فرد دچار سرگیجه و تهوع میشود. به طور مثال زمانیکه سوار قایق هستنید و به جای نگاه کردن به خط افق، به قایق نگاه کنید، چشمها نمیتوانند حرکت شما همراه با قایق را ببینند، اما گوشها و بدن متوجه این حرکت میشوند. این عدم تطبیق باعث عدم تعادل میشود. به این حالت دریازدگی نیز گفته میشود.(مجله ونوس https://mag.farzand.net/?p=32315 )
علاوه برآن ساختار و مهندسی اسکلتی (قوس کف پا و ستون مهره ها ) و عضلانی نیز به گونه ای است که عملکرد اندامهای تعادلی را امکان پذیر می کند.
- ۹۶/۱۱/۱۰