توحید مفضل امام صادق (ع)

مجلس اول :شگفتی های آفرینش انسان

توحید مفضل امام صادق (ع)

مجلس اول :شگفتی های آفرینش انسان

کتاب توحید مفضّل، منسوب است به یکی از شاگردان خاصّ امام صادق(ع) به نام "مفضّل بن عمر الجُعفی الکوفی" که از طریق محمد بن سنان نقل شده است. مفضّل چهار جلسه نزد حضرت صادق(ع) شتافت و سخنان او را که به وی املاء می‌فرمود، مکتوب کرد. متن حیرت‌انگیز این کتاب، مورد تأیید علما واقع شده است، از جمله: سید بن طاووس (وفات: 664 هجری) که آن را شگفت‌انگیز خوانده است و همچنین علامه محمدباقر مجلسی (وفات: 1110 هجری) که آن را برای استفاده عامه به فارسی شیوا ترجمه نموده و در برخی موارد، سخنان حضرت را شرح نیز کرده است. مفضل بن عمر از خواص شاگردان امام صادق و امام کاظم(ع) بوده است. طبق آنچه در کتاب الارشاد مفید آمده، حضرت امام رضا(ع) در ضمن حدیثی بر او رحمت فرستاده و تبعیت او از ائمه را ستوده است.

امام صادق علیه‌السلام این حدیث بلند را در چهار روز و چهار نشست، بر مفضل املا فرموده است. شاید بتوان برای هر مجلس عنوانی کلی را بر شمرد.

مجلس اول: درباره شگفتیهای آفرینش انسان

مجلس دوم: درباره شگفتیهای آفرینش حیوان

مجلس سوم: درباره شگفتیهای آفرینش طبیعت

مجلس چهارم: درباره ناملایمات و مصائب
در این تارنما ضمن ارائه فرازهایی از مجلس اول به به شرح علمی هر مبحث پرداخته می شود

۶ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ﻓﻜﺮ ﻛﻦ در اﻳﻦ اﺷﯿﺎء ﻛﻪ ﻣﻰ ﺑﯿﻨﻰ در ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮاى ﻣﺼﺎﻟﺢ ﺑﻨﻰ آدم ، ﻣﮫﯿﺎ ﻛﺮده ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﺎک ﺑﺮاى ﺑﻨﺎ ﻛﺮدن و آھﻦ ﺑﺮاى ﺻﻨﻌﺘﮫﺎ و ﭼﻮب ﺑﺮاى ﻛﺸﺘﻰ ھﺎ و ﻏﯿﺮ آن و ﺳﻨﮓ ﺑﺮاى آﺳﯿﺎ و ﻏﯿﺮ آن ، و ﻣﺲ ﺑﺮاى اواﻧﻰ ، و ﻃﻼ و ﻧﻘﺮه ﺑﺮاى ﻣﻌﺎﻣﻼت ، و ﺟﻮاھﺮ ﺑﺮاى ذﺧﯿﺮه ﮔﺬاﺷﺘﻦ ، و داﻧﻪ ھﺎ ﺑﺮاى ﺧﻮردن ، و ﺑﻮى ﺧﻮش ﺑﺮاى ﻟﺬت ﺑﺮدن و دواھﺎ ﺑﺮاى ﺗﺼﺤﯿﺢ ﺑﺪن ، و ﭼﮫﺎرﭘﺎﻳﺎن ﺑﺮاى ﺑﺎر ﺑﺮداﺷﺘﻦ و ﺳﻮار ﺷﺪن ، و ھﯿﺰم ﺑﺮاى اﻓﺮوﺧﺘﻦ ، و ﺧﺎﻛﺴﺘﺮ ﺑﺮاى ﺳﺎروج ﺳﺎﺧﺘﻦ ، و رﻳﮓ ﺑﺮاى ﻓﺮش زﻣﯿﻦ و ﭼﻪ ﻣﻘﺪار ﻣﻰ ﺗﻮان اﺣﺼﺎ ﻛﺮد از اﻣﺜﺎل اﻳﻦ .  و ﺧﺒﺮ ده ﻣﺮا اﮔﺮ ﻛﺴﻰ داﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﻮد و ﻧﻈﺮ ﻛﻨﺪ ﺑﻪ ﺳﻮى ﺧﺰاﻧﻪ ھﺎ ﻛﻪ ﻣﻤﻠﻮ ﺑﺎﺷﺪ از آﻧﭽﻪ ﻣﺮدم ﺑﻪ آﻧﮫﺎ ﻣﺤﺘﺎﺟﻨﺪ و ھﺮ ﭼﯿﺰ را ﺑﻪ ﺟﺎى ﺧﻮد ﺑﯿﻨﺪ و ھﺮ اﻣﺮ را ﻣﻮاﻓﻖ ﻣﺼﻠﺤﺘﻰ ﻛﻪ ﺧﻮد داﻧﺪ ﻳﺎﺑﺪ آﻳﺎ ﺗﻮھﻢ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺪون ﺗﺪﺑﯿﺮ ﻣﺪﺑﺮى و ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺗﻘﺪﻳﺮ ﻣﻘﺪرى ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﻣﺪه ﺑﺎﺷﺪ؟ ﭘﺲ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺠﻮﻳﺰ ﻣﻰ ﺗﻮان ﻛﺮد ﻛﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺎ اﻳﻦ وﺳﻌﺖ ﻛﻪ در ھﺮ اﻣﺮى از آن اﻧﻮاع ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺟﺎرى ﺷﺪه ﺑﻰ ﻣﺪﺑﺮى ﺣﻜﯿﻢ و ﺻﺎﻧﻌﻰ ﻋﻠﯿﻢ ﺑﻪ وﺟﻮد آﻳﺪ.  اى ﻣﻔﻀﻞ  !ﻋﺒﺮت ﺑﮕﯿﺮ ﺑﻪ ﭼﯿﺰى ﭼﻨﺪ ﻛﻪ آﻓﺮﻳﺪه ﺷﺪه اﻧﺪ ﺑﺮاى ﺣﻮاﺋﺞ آدﻣﻰ و آﻧﭽﻪ در آﻧﮫﺎ ﺑﻪ ﻇﮫﻮر آﻣﺪه از ﺗﺪاﺑﯿﺮ ﻛﺜﯿﺮه ﺣﺴﻨﻪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ آﻓﺮﻳﺪه اﺳﺖ ﺣﺒﻮب را ﻛﻪ ﻃﻌﺎم او ﺑﺎﺷﺪ و او را ﻣﻜﻠﻒ ﮔﺮداﻧﯿﺪه ﻛﻪ آﺳﯿﺎ ﻛﻨﺪ و ﺧﻤﯿﺮ ﻧﻤﺎﻳﺪ و ﻧﺎن ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آورد، و ﻛﺮک را ﺑﺮاى ﭘﻮﺷﺶ او آﻓﺮﻳﺪه و او را ﻣﻜﻠﻒ ﮔﺮداﻧﯿﺪه ﻛﻪ ﻧﺪاﻓﻰ ﻛﻨﺪ و ﺑﺮﻳﺴﺪ و ﺑﺒﺎﻓﺪ، و درﺧﺖ را ﺑﺮاى او ﺧﻠﻖ ﻛﺮده و او را ﺗﻜﻠﯿﻒ ﻧﻤﻮده ﻛﻪ ﻏﺮس ﻧﻤﺎﻳﺪ و آب ﺑﺪھﺪ و ﻗﯿﺎم ﺑﻪ ﺗﺮﺑﯿﺖ او ﻧﻤﺎﻳﺪ .و ﻋﻘﺎﻗﯿﺮ را ﺑﺮاى دواى او آﻓﺮﻳﺪه و او را ﺗﻜﻠﯿﻒ ﻧﻤﻮده ﻛﻪ در ﻣﺤﺎﻟﺶ ﭘﯿﺪا ﻛﻨﺪ و ﺑﺎ دﻳﮕﺮى ﻣﺨﻠﻮط ﺳﺎزد و دواھﺎ را ﺑﺮاى اﻣﺮاض ﺗﺮﺗﯿﺐ دھﺪ .و ھﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﺳﺎﻳﺮ اﺷﯿﺎء ﺑﺮ اﻳﻦ ﻣﺜﺎل اﺳﺖ

  • بهروز ملایری
  • ۰
  • ۰

و ﺑﺪان اى ﻣﻔﻀﻞ  !ﻛﻪ ﺳﺮ ﻣﻌﺎش آدﻣﻰ و زﻧﺪﮔﺎﻧﻰ ﻧﺎن و آب اﺳﺖ  .ﭘﺲ ﻧﻈﺮ ﻛﻦ ﻛﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺪﺑﯿﺮ ﻛﺮده اﺳﺖ اﻣﺮ را در اﻳﻦ دو ﭼﯿﺰ زﻳﺮا ﻛﻪ ﭼﻮن آدﻣﻰ را اﺣﺘﯿﺎج ﺑﻪ آب ﺷﺪﻳﺪﺗﺮ اﺳﺖ از اﺣﺘﯿﺎج ﺑﻪ ﻧﺎن ﺑﻨﺎﺑﺮ آن ﻛﻪ ﺻﺒﺮ او ﺑﺮ ﮔﺮﺳﻨﮕﻰ زﻳﺎده اﺳﺖ از ﺻﺒﺮ ﺑﺮ ﺗﺸﻨﮕﻰ ، و اﺣﺘﯿﺎﺟﺶ ﺑﻪ آب ﺑﯿﺸﺘﺮ اﺳﺖ از اﺣﺘﯿﺎج ﺑﻪ ﻧﺎن زﻳﺮا ﻛﻪ ﻣﺤﺘﺎج اﺳﺖ ﺑﻪ آب از ﺑﺮاى ﺧﻮردن و وﺿﻮ ﺳﺎﺧﺘﻦ و ﻏﺴﻞ ﻛﺮدن و ﺷﺴﺘﻦ ﺟﺎﻣﻪ ھﺎ و آب دادن ﭼﮫﺎرﭘﺎﻳﺎن و زراﻋﺘﮫﺎ، ﻟﺬا آب را ﻓﺮاوان ﮔﺮداﻧﯿﺪه ﻛﻪ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺧﺮﻳﺪ ﺗﺎ آن ﻛﻪ آدﻣﻰ را در ﺗﺤﺼﯿﻞ آن ﻛﻠﻔﺘﻰ و ﻣﺸﻘﺘﻰ ﻧﺒﻮده ﺑﺎﺷﺪ، و ﻧﺎن را ﭼﻨﺎن ﻣﻘﺮر ﻓﺮﻣﻮده ﻛﻪ ﺑﻪ ﭼﺎره و ﺣﺮﻛﺖ ﺗﺤﺼﯿﻞ آن ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺮد ﺗﺎ آدﻣﻰ را آن ﺷﻐﻞ از ﻃﻐﯿﺎن و ارﺗﻜﺎب ﺑﻪ اﻣﻮر ﺑﺎﻃﻠﻪ ﺑﺎز دارد،

منزلت آب در ادامه مطلب

  • بهروز ملایری
  • ۰
  • ۰

 ﻋﺒﺮت ﺑﮕﯿﺮ ﻛﻪ ﭼﺮا ﺷﺒﯿﻪ ﻧﯿﺴﺖ اﺣﺪى از ﻣﺮدم ﺑﻪ دﻳﮕﺮى ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ وﺣﺸﯿﺎن و ﻣﺮﻏﺎن و ﻏﯿﺮ اﻳﻨﮫﺎ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺷﺒﯿﻪ اﻧﺪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ - ﮔﻠﻪ از آھﻮ و اﺳﻔﺮ و دراﻛﻪ ھﻤﻪ ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺷﺒﯿﻪ اﻧﺪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻓﺮق ﻣﯿﺎن ھﺮ ﻳﻚ از اﻳﺸﺎن و دﻳﮕﺮى ﻧﻤﻰ ﺗﻮان ﮔﺬاﺷﺖ و ﺑﻨﻰ آدم را ﻧﻤﻰ ﺑﯿﻨﻰ ﻛﻪ ﺻﻮرت ھﺎ و ﺧﻠﻘﺖ ھﺎى اﻳﺸﺎن ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺳﺖ ﻛﻪ دو ﺗﺎى اﻳﺸﺎن ﺑﺮ ﻳﻚ ﺻﻔﺖ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ، و ﻋﻠﺖ و ﺣﻜﻤﺘﺶ آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﻣﺤﺘﺎﺟﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ را ﺑﻪ ﺣﺎﻟﮫﺎ و ﺻﻔﺖ ھﺎ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ ﺑﺮاى ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﻰ ﻛﻪ در ﻣﯿﺎن اﻳﺸﺎن ﺟﺎرى ﻣﻰ ﺷﻮد و در ﻣﯿﺎن ﺑﮫﺎﻳﻢ و ﻣﺮﻏﺎن اﻳﻨﮫﺎ ﻧﻤﻰ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ را ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ، ﻧﻤﻰ ﺑﯿﻨﻰ ﻛﻪ ﻣﺸﺎﺑﮫﺖ ﻃﯿﻮر و وﺣﻮش ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ھﯿﭻ ﺿﺮر ﺑﻪ اﺣﻮال اﻳﺸﺎن ﻧﻤﻰ رﺳﺎﻧﺪ و اﮔﺮ دو ﺗﻮاءم از ﺑﻨﻰ آدم ﺑﻪ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﺮدم ﻛﺎر در ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ اﻳﺸﺎن ﺑﺴﯿﺎر دﺷﻮار ﻣﻰ ﺷﻮد ﺑﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ اى ﻛﻪ آﻧﭽﻪ را ﻛﻪ ﺑﻪ ﻳﻜﻰ از اﻳﺸﺎن ﺑﺎﻳﺪ داد ﺑﻪ دﻳﮕﺮى ﻣﻰ دھﻨﺪ و ﻳﻜﻰ را ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ ﮔﻨﺎھﻰ ﻣﻮاﺧﺬه ﻛﻨﻨﺪ دﻳﮕﺮى را ﺑﻪ ﻋﻮض او ﻣﻮاﺧﺬه ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ .و ﮔﺎه اﺳﺖ   (59).ﻛﻪ ﻣﺜﻞ اﻳﻦ اﺷﺘﺒﺎه در ﻣﺸﺎﺑﮫﺖ رﺧﻮت و اﻟﺒﺴﻪ ﺷﺨﺼﻰ ﺑﺎ دﻳﮕﺮى ﺑﻪ ھﻢ ﻣﻰ رﺳﺪ ﭘﺲ ﻛﻰ ﻟﻄﻒ ﻛﺮده اﺳﺖ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺑﻪ اﻳﻦ دﻗﺎﻳﻖ ﺣﻜﻤﺘﮫﺎ ﻛﻪ ﺑﻪ ھﯿﭻ ﺧﺎﻃﺮى ﺧﻄﻮر ﻧﻜﺮده و ھﻤﮕﻰ ﻣﻮاﻓﻖ ﻣﺼﻠﺤﺖ اﺳﺖ ﻣﮕﺮ ﺧﺪاوﻧﺪى ﻛﻪ رﺣﻤﺘﺶ ھﻤﻪ ﭼﯿﺰ را ﻓﺮا ﮔﺮﻓﺘﻪ  .اﮔﺮ ﺑﯿﻨﻰ ﺻﻮرت اﻧﺴﺎﻧﻰ را ﻛﻪ ﺑﺮ دﻳﻮارى ﻛﺸﯿﺪه اﻧﺪ و ﻛﺴﻰ ﮔﻮﻳﺪ ﺑﻪ ﺗﻮ اﻳﻦ ، ﺑﻰ ﻣﺼﻮرى و ﻧﻘﺎﺷﻰ ﺧﻮد ﺑﻪ ھﻢ رﺳﯿﺪه اﻟﺒﺘﻪ ﻗﺒﻮل ﻧﺨﻮاھﻰ ﻧﻤﻮد، ﭘﺲ ﭼﮕﻮﻧﻪ اﻧﻜﺎر ﻣﻰ ﻛﻨﻰ اﻳﻦ را در ﺻﻮرت ﺟﻤﺎدى ﻛﻪ ﺑﺮ دﻳﻮار ﻧﻘﺶ ﻛﺮده اﻧﺪ و اﻧﻜﺎر ﻧﻤﻰ ﻛﻨﻰ در آدﻣﻰ زﻧﺪه ﺳﺨﻨﮕﻮ. 

  • بهروز ملایری
  • ۰
  • ۰

اگر تدبیر و حکمتی در کار نیست چرا با اینکه حیوانات دائماً تغذیه می کنند، اما بدن آنها همیشه رشد نمی کند بلکه رشد آنها پایان و حدی دارد و پس از آن می ایستد و از آن حد نمی گذرد؟ حکمت و تدبیر این امر آن است که بدنهایشان گذشته از بزرگی و کوچکی مقداری خاص داشته باشد. در نتیجه رشد می کند و به مرز که رسید رشد آن متوقف می گردد و بیشتر نمی رود. اما با این همه، تغذیه ادامه دارد. اگر همواره در حال رشد باشند بدنها بسیار بزرگ می شوند و اندازه ها از کنترل و حساب خارج می شود و هیچ کدام حدی ندارند که با آن، شناخته شوند (http://www.ghadeer.org/Book/144/22560)

شرح در ادامه مطب

  • بهروز ملایری
  • ۰
  • ۰


پس امام صادق علیه السلام فرمود که: ابتدا مى‏‌کنم اى مفضّل به یاد کردن خلقت انسان پس عبرت‌‏گیر از آن. اول عبرت‌ها، تدبیرى است که حق تعالى در جنین مى‏‌فرماید: در رحم در حالى که او محجوب است در سه ظلمت: تاریکى شکم، تاریکى رحم، و تاریکى بچه‏‌دان در هنگامى که او را چاره نیست در طلب غذائى و نه در دفع اذیتى و بلائى، و نه در جلب‏ منفعتى، و نه در دفع مضرّتى، پس جارى مى‏‌شود به سوى او از خون حیض آن مقدار که غذاى او شود چنانچه آب غذا مى‏‌باشد براى نباتات.

  • بهروز ملایری
  • ۰
  • ۱

سبب پیدایش کتاب


مفضّل بن عمر روزی در نزدیک مزار شریف پیامبر اکرم(ص) نشسته بود که دید ابن‌ ابی‌العوجاء (دهری مسلکِ معروف، وفات: 155 هجری) با یکی از دوستانش به آنجا آمده و در ضمن صحبت‌هایش که برای اطرافیان مسموع بود، وجود خدا و نبوت حضرت ختمی مرتبت را منکر شد. مفضّل به شدت به سخنان او اعتراض کرد و آن ملحد جواب گفت که اگر از اهلِ کلام هستی حجت خود را بیاور و چنانچه از شاگردان جعفر بن محمد(ع) هستی باید بدانی که او زیاده از این، سخنان ما را شنیده و با متانت جواب گفته است. لذا به نحو شایسته با ما سخن کن.

مفضل اندوهناک به نزد امام صادق(ع) می‌رود و ماجرا را برایش می‌گوید. امام به او وعده می‌دهد که به طور خصوصی برایش از حکمت‌های آفرینش بیان فرماید: «براى تو بیان خواهم کرد از حکمت حضرت صانع جلّ و علا در خلق عالم و درندگان و حیوانات و مرغان و حشرات و هر صاحب روحى از چارپایان و گیاه‏‌ها و درختان و سبزى‏‌هاى مأکول و غیر مأکول. آنچه عبرت گیرند از آن عبرت‏‌گیرندگان و زیاده گردد به سبب آن معرفت مؤمنان، و متحیّر گردند در آن ملحدان و کافران. فردا بامداد به نزد ما بیا.»

مفضل به خانه می‌رود و خوشحال از این وعده، خواب به چشمش نمی‌آید. روز بعد حضرت صادق(ع) او را به اندرون می‌برد و شروع به درس کرده از توحید خدای تعالی ابتدا می‌کند. بعد از ذکر چند جمله، مفضل اجازه می‌خواهد تا آنچه را امام می‌فرماید بنویسد. این درس‌ها در چهار جلسه به پایان می‌رسد و در ضمن آن مهم‌ترین مسائل علوم طبیعیه توسط امام صادق(ع) در سایه علم توحید بیان می‌شود. علومی که ما اکنون آنها را به این اسامی می‌شناسیم: طب، فیزیولوژی، فیزیک، شیمی، کیمیا، زیست‌شناسی، جانورشناسی، نجوم، هواشناسی، معدن‌شناسی، گیاه‌شناسی، شناخت آفات و همچنین برخی علوم عقلی و نظری.
  • بهروز ملایری